Wednesday, July 9, 2008

چون محره ای در دست او گه باده و گه مست او
این محره ات را بشکند والله تمامت میکند
گه آن بود گه این بود پایان تو تمکین بود
لیکن بدین تلوین ها مقبول و رامت میکند
تو نوح بودی مدتی بودت قدم در شدتی
ماننده ی کشتی کنون بی پا و راهت می کند
خامش کن و حیران نشین حیران حیرت آفرین
پخته سخن مردی ولی گفتار خامت می کند
(دیوان شمس)