Sunday, August 3, 2008

برای اونی که سیب دوست داره ... سیب قرمز ! ... و وقتی سیب می خوره ازش هیچی نمی مونه ... اونی که دوره ... خیلی دور ... امّا همیشه همین نزدیکی هاست 
من از ۱۲ سالگی عاشق این شعر بودم ... هنوزم هستم ... هنوزم ... هنوزم ... میدونم که از سهرابِ من زیاد خوشت نمیاد ... امّا به من دنیایی داد که اگر دقیقا در همون زمان پیداش نمی کردم ... امروز آدم دیگه ای بودم

...
 قشنگ یعنی چه ؟؟؟ -
    قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال ... و عشق ، تنها عشق ... ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس -
و عشق ، تنها عشق ... مرا به وسعت  اندوه زندگی ها برد ... مرا رساند به امکان یک پرنده شدن 
...
دچار یعنی عاشق !!! ... و فکر  کن که‌ چه تنهاست ... اگر که ماهی کوچک ، دچار آبی دریای بیکران باشد

خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند ... و دست منبسط نور روی شانه ی آنهاست -
  
نه ... وصل ممکن نیست !!! ... همیشه فاصله ای هست
...
دچار باید بود ... وگرنه زمزمه ی حیرت میان دو حرف ... حرام خواهد شد
...
و عشق ... صدای فاصله هاست ... صدای فاصله هایی که غرق ابهامند ... نه ! ... صدای فاصله هایی مثل نقره تمیزند ... و با شنیدن یک "هیچ" می شوند کدر