Tuesday, November 25, 2008



گاهی آدم حالش از بند بند وجودِ تکراریه کسی به هم میخوره ... حرف های تکراری ... زرنگ بازی های تکراری ... نق زدن های تکراری ... مشکلات تکراری ... و بالاخره، دروغ های تکراری

و حالم بخصوص از بی شرمی اونهایی به هم می خوره که دروغ های تکراری میگن ... و میدونن که میدونی دارن دروغ میگن ... و به روی کثافتشون نمیارن ... که تو هم به روشون نیاری ... که راحت باشن .. مثل یک حیوون ، راحت و بی دغدغه