Tuesday, May 12, 2009







شاید لرزیدن من از شنیدنش بیخود بود ... ولی همش تو مغزمه ... حرفهام چه قدر تاثیر گذاره؟ ... حرفهای دیگران چه قدر رو من تاثیر گذاشته که بخوام نگرانِ تاثیر خودم روی کسی باشم؟
خیلی
بعضیهاش خیلی
خیلی وقته که از رو شکم به کسی چیز مهمی نمیگم که بخوام اینقدر به تاثیرش فکر کنم ، اما بازم! ... شاید اگر دقیقا میدونستم ... از حالاشم بیشتر فکر میکردم به کی چی میگم

تو که عزیزی بدون اگر چیزی گفتم با تمام وجود بهش اعتقاد داشتم
اگر گفتم که سهم تو بیشتر از اینه
اگر گفتم که حیفی ... که تمومش کن
باور کن که اعتقاد داشته و دارم
دوست ندارم ناراحتیت رو ببینم ... ولی میگذره ... باور کن که میگذره ... باور کن که سهمت خیلی بیشتر و قشنگ تر از این حرفهاس