Sunday, January 4, 2009


اینکه ملّت دارن میزنن هم دیگه رو رنده میکنن تو غزه که خوب جای خود. چیزی که میشه از جاهای مختلف راجع بهش خوند و نِقرس گرفت هم که دیگه اینجا دوباره گفتن نداره. من مشکلم جای دیگه س
اینکه روزنامه ها روی مِخ آدم راه میرن چیزه تازه ای نیست. آبا عن جد این کاره بودن. ولی بعضی عرعر کردنها و قالتاق بازیها تو بعضی شرایط مثل الان دیگه اون روی سگ آدم رو بالا میاره
همگی با هم به این نتیجه رسیدین که بقیه مردم گوسفندن؟ یا نه، تک تک کشف کردین؟ آدم باید بزنه تو گوشتون وقتی میگین مثلا  ۵نفراز مردم فلسطینی (که ۳ تا شون هم بچه بودن) جونشون رو از دست دادن و "عوضش" یا "از طرف دیگه" ۷ سرباز اسرائیلی زخمی شدن! انگار که اصلا نه تنها قابل مقایسه س که خوب این به اون در!!!! الاغ خودت داری میگی سرباز! خودت داری میگی زخمی! بعد با مرگ آدم های معمولی و بچه های مردم مقایسش میکنی؟ بزنم بترکونمت؟؟؟؟ مرگ با زخم فرق نداره پدرآمرزیده!؟؟ بچه ی ۵-۶ ساله رو با سربازه نره خرِ دوره ی آدم کشی دیده یکی میدونی تو این شرایط؟ میدونم که صاف کسی نمیاد بگه که این به اون در و اینها، ولی اخباره اینجا رو خونده یا شنیده باشین میدونین چی دارم میگم. البته در دفاعشون باید بگم که خوب آره! میشه مردم رو از این گوسفند تر هم فرض کرد. میشه به راحتیه یک گوسفند عقب افتاده بعضی هارو خر کرد. اینم خودش اثبات قضیه س. میتونن بگن: دیدین که ... "کردیم، شد". تا مردم اونجورین خوب اینها هم اینجورین. خوش به حالمون.

البته این رو بگم! اگر مرگ بچه های اسرائیلی رو هم با مثلا جراحت سرباز فلسطینی مقایسه میکردن من باز غُرم به قوت خودش بود و همین مشکل رو با ماجرا داشتم. اصلا فرقی نمیکنه